گفتی با من بمان!

با تبسمی تلخ گفتم، می مانم

گفتی با من بخند

اشکم را قورت داده و خندیدم

گفتی با من راه بیا، قدم به قدم

من شانه به شانه آمدم

من !

ماندم، خندیدم ، عشق ورزیدم

اما تو رفتی و گفتی

مگر عشق رسیدن و ماندن است؟!

 

 

 

رفتنت .....را گردن قسمت نبود ، نینداز

آنچه نبود ، لیاقت تو بود ......

 

 

    شک نکن آینده ای، خواهم ساخت

که گذشته ام جلویش زانو بزند ..

               قرار نیست من هم

دل کس دیگه را بســوزانم

                برعکس .. !

               کسی را که وارد زندگی ام

شده را آنقدر خوشبخت میکنم

                که هر روز از اینـــــکه جای

  او  نیستی به خودت  لعنت بفرسـتی .. !

 

 

چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟

کـه ایـن روزهــــــا ،

تــــو را

فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه

مـی شنـاسـم!!!

 

 

 

همــــه

 ادعــــــآ دارن طعمـــ

خیانتـــ را چشــــیده انـد ..

همــــﮧ ادعــآ دارنـ ڪـــه

بـدـے را بــه چشــمـــ دیده انـد ..

همــــﮧ ادعا دارنـ ڪـــــه

تنــهایــے را ڪـــشیده انـد ..

پـس ڪـیـستـ ڪـــه ایـن دنیـــآ

را بــﮧ گنــــد ڪـشیده استـ؟!

شایـد منمـــ ... !!!؟؟

 

 

همیشه ابرها می بارند ...

ولی آدمها عاشق ستاره ها می شوند...

نامردیست که آن

همه گریه را به یک چشمک فروختی ..

 

 

 


بدترين چيز در زندگي،

هراس در ميدان جنگ

و خيانت به دوست است.((اسكار وايلد))

 



یک ساعت تمام، بدون آنکه یک کلام
حرف بزنم به رویش نگاه کردم

فریاد کشید: آخر خفه شدم!
چرا حرف نمی‌زنی؟

گفتم: نشنیدی؟.... برو...
(زبان سکوت)


 


ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﻟﻤﺲ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻧﺖ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ،

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ؛

ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﺖ ؛

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺖ ؛

ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﻮﺍﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺍﺕ ،

ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﻡ ؛

ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ

.. تقدیم به عشق زندگیم

 

 

**

آدم های بزرگ عظمت دیگران

را می بینند آدم های متوسط به دنبال عظمت

خود هستند آدم های کوچک

عظمت خود را در تحقیر دیگران می بیند . . .

 

 

 

 

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 


ميرود و من پشت سرش آب نميريزم ،

وقتي هواي رفتن دارد دريا را هم

به پايش بريزي بر نميگردد...!

 

 

 

وقت رفتنت

کاسه ی چشمانم که شکست

پشت سرت آب ریختم

تا پاک شود

هر چه رد پای توست

از زندگی ام ...

 

 

خیانت واژه ی تلخی ست ،

حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه، پی در پی ،

بر پیکره ی دوستت دارمها ،
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین

عشق برخاست و دلی را که پژمرد …

.

با عشق به من به من  خیانت کردی
دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی
هر دو قلمت خورد اگر برگردی !! …

.

کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد

به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به خیانتکاری چون تو دیگر  هرگز اعتماد نخواهم کرد

.

هر که را دیدم  خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غمها چه سود

.

دانه هایی از عشق کاشتم
و خوشه هایی از غم برداشتم
خیانت
تکرار
و رویش نفرت. …

.

هرچه ها میکنم
گرم نمیشود خاطرم
بوی تعفن  خیانت از دهانم میآید
هــــــــــا….
خاطر من و
خیال تو و
خیل  خیانت …

.

همیشه تاریکی کریه نیست !
آبروی نور را برده این  خیانت روشن.

.

خیانت تنها این نیست که شب را

با دیگری بگذرانی ،

خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد

، خیانت تنها این نیست که دستت را

در خفا در دست دیگری بگذاری ،

خیانت می تواند جاری کردن اشک

بر دیدگان معصومی باشد . (شکسپیر)

.

ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده..

تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی .

سلام پر مهرت را باور کنم.

یا پاشیدن زهر خیانتت را

.

نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی

که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی

که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت

به خاطر دلی که برایم شکستی ،

به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ،

نمی بخشمت به خاطر زخمی که

با خیانت بر وجودم  تا ابد نشاندی ،

.

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز

به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش
همه وجودت له شده ….

.

حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم
آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم
پنهان شدی و فکر  خیانت به سرم زد
شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم ..

.

اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست ،

اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد

این اشتباه از توست ! (شکسپیر)

.

کاش هرگز در محبت شک نبود ،

تک سوار مهربانی تک نبود ،

کاش بر لوحی که بر جان دل است ،

واژه تلخ خیانت حک نبود .

.

بی وفایی کن وفایت می کنند ،

با وفا باشی خیانت می کنند ،

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ،

مهربان باشی رهایت می کنند

.

هر آنکه از رفاقت دم میزند /

ولی ناخودآگاه از خیانت دم میزند .

.

بلرزید کوه ها از غم ، خیانت را رصد کردند /

میان آسمان عشق به ماه من حسد کردند

بغرید رعد ها از خشم ، شهامت خرد شد ، پوسید /

قیامت کرد زمین وقتی ، ستاره ماه را دید . . .

.

نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره 

دوست درامدی. نفرین بر آن مرامی

که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت

.

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …

از عاشقی تباهی

از زندگی مصیبت

از دوستی شکست و

از سادگی خیانت

.

مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم ،

به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم ،

چه سود از مهر ورزیدن ، چه حاصل از وفا کردن ،

مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

 



تاريخ : چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, | 14:27 | نویسنده : بنیامین شهسواری |

صفحه قبل 1 صفحه بعد